به هانا افتخار می کنم
همونطور که توی پست قبل نوشتم از شنبه 17 فروردین تلاش من و هانا برای کنار گذاشتن پوشک آغاز شد روز اول همش گریه بود. روز دوم تخلیه مثانه در شلوار و روز سوم شروع کرد به گفتن کلمه جیش. و الان که یه هفته می گذره هانا کاملا جیشش رو میگه و خودش و من رو راحت کرد. حالا جالب اینه که با اینکه شبا پوشک داره اما بیدار میشه و میخواد که بره روی لگن بشینه. منم اشکم در میاد هههه آخه نصفه شب خیلی سخته حالا از کارای جدید و بامزه هانا بنویسم. وقتی ما نشستیم میاد میزنه به پامون میگه پاشو ههههه بعدش که ما بلند میشیم میگه یغل هههههههههههه هم خنده داره هم گریه دار... آخه دستمون افتاد از بس بغلت کردیم مادر. یه کار بامزه دیگه اینه که میگ...