هانای بلبل
خب، از اونجایی که امروز از سرکار دارم اینا رو می نویسم و عکس هم ندارم بذارم یه راست میرم سر شیرین زبونی های هانا خانم جیگر. دختر خوشگل من واسه خودش خانمی شده و کاملا حرف می زنه. اگه تا یه ماه پیش فقط منظورشو با کلمات می رسوند الان کاملا حرف می زنه و به ما میگه دقیقا چی می خواد. چون هانا هر روز مهد میره خیلی خوب یاد گرفته با خودش بازی کنه و کمتر می خواد که ما هم باهاش بازی کنیم. حالا حرفاش که خدا رو شکر جمله کامل میگه.
در باز شد.
برق روشن شد
بابا رفت اداره
مامان بیدار شو
کچل (اسم عروسکش) ممه بخور
نازی بازی کن
بیا بغلم
بریم مهد پیش الا (شهلا)
غذا بخوریم
بیا بخواب
مامان پاشو بیدار شو
و یه عالمه جمله دیگه. گوشی تلفن رو بر می داری و حرف می زنی. کلا اونقدر حرف می زنی که...
به هرکی میگم هانا زیاد حرف می زنه میگن مثل خودت هههه
تمام شعرهایی که شنیدی رو می خونی. مثلا
آهنگ محسن نامجو: ای ساربان ای کاروان (چون اینو من با سه تار تمرین می کنم زیاد گوش میدم)
آهنگ فقط خودت ، هیشکی تو رو دوست نداره، دی جی اندی، ناری ناری
از شعرهای کودکانه هم که تقریبا همه رو بلدی از اتل متل بگیر تا توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود.
که اینا رو هم مامانم میگه خودم هم همه رو می خوندم.
یعنی عاشقتمممممممممم باهووووووووووووووش بانمککککککککککککککککککک