پنجشنبه 24 آذر 90
چهل روزه شدم !
چهل روز از مادر شدن من می گذره و همه این روزا رو با تمام خستگی ها و بی خوابی ها دوست داشتم و دارم. به خصوص اینکه به تازگی خنده های هانا ارادی شده و صبح ها وقتی از خواب بلند میشه با خنده هاش خستگی شبانه رو از تن من در میاره.
امیدوارم خدا پشت و پناه خانواده ما باشه و دختر من روز به روز بزرگتر و خانم تر بشه البته الان خیلی کنجکاو شده و دوست داره بره تمام خونه رو بگرده. چشماش رو این ور و اونور می بره و همه جا رو می بینه. به صدا کاملا عکس العمل نشون میده و چشماش با حرکت من به دنبال من میاد.
دوستش دارم و گاهی فکر می کنم که قبل از هانا چطوری زندگی می کردم !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی