دوستت دارم
گوش دادن به آهنگی که اولین بار در کنار هم شنیدیم این را به خاطرم می آورد که چقدر دوستت دارم...
به این فکر می کنم که اگر تو نبودی، اکنون کجا بودم...
امروز بیش از هر زمان دیگری به وجودت احتیاج دارم...
همیشه بمان با من، ای کسی که روزهای زندگیم با حضورت پررنگ شده...
شاید تا کنون زمان کمی را در کنار هم سپری کرده باشیم اما...
تو خود بیش از هر کس دیگر می دانی که قلبم گاه توان تحمل این عشق را ندارد...
کاش می دانستی که بی تو بودن چگونه است...
بدان که بی تو بودن یعنی هیچ بودن و هیچ بودن چیزی جز مرگ نیست...
پس هیچگاه و هیچگاه و هیچگاه نخواه که رویت به رویم مهر زندگی نپاشد...
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمت، اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آنچنان که اگر بینمت به کام، خواهم که جاودانه بنالم به دامنت،
شاید که جاودانه بمانی کنار من، ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی، من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم، با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح، بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بیمار خنده های توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب