هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

هانا کوچولوی ما - بهانه زندگی

از هر دری سخنی

1390/6/28 16:54
نویسنده : مامان مریمی
1,620 بازدید
اشتراک گذاری

هانا جونم، دختر مامان

از خدا می خوام این چند مدت باقیمانده رو با سلامت طی کنی و صحیح و سالم به جمع ما اضافه بشی. راستش از 22 شهریور وارد 8 ماهگی شدیم. شبا بد می خوابم. همش روی معده ام فشار میاری و البته نیشخند به مثانه ام هم فشار میاری که باعث میشه مدام برم دستشویی. از همه بدتر سنگینی زیادیه که احساس می کنم. شما هم که ماشالا هزار ماشالا قوی شدی، بیشتر قلنبه میشی تا ضربه بزنی. واقعا گاهی دردم می گیره. تمام این روزا رو دارم با این امید سپری می کنم که به گفته دکتر 16 یا 17 آبان به این دنیا پا بذاری و زندگیمون رو شیرین تر کنی. به خصوص اینکه این روزا یک کم بی حوصله ام. از خدا می خوام بهمون کمک کنه. 

اینو هیچ وقت یادت نره که من و بابات عاشقتیم. دوست داریم هرچه زودتر تو رو در آغوش بگیریم. قلببغل

اینم تیکر من

CafeMom Tickers

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مریم مامان پندار
28 شهریور 90 16:58
مریمی عزیزم ان شالله میگذره خیلی زود عین برق یدفعه برمیگردی میبینی نی نی تو بغلته عزیزم مطمئن باش زود تر از اون که دکی گفته میاد حالا میگی نه نگاه کن


ای مادر! آخه چراااا؟ من می ترسم اونطوری !
یاسمن مامان رادین
29 شهریور 90 8:43
ورودت به 8 ماهگی مبارک عزیزم.

این روزا همه بی حوصله شدن.
انگار خیلی دیر میگذره.

ایشالا هانا جون به موقع و سالم میاد تو بفلت عزیزم.


فدات یاسمن جون
مروارید مامان آوا
31 شهریور 90 8:48
ان شا ا... به زودیه زود هانا خانم صحیح و سالم میاد تو بغلت عزیزم
مامی مائده
1 مهر 90 23:01
اخ منم احساس سنگینی زیادی میکنم ولی ایشالا که این دو ماهم به خوبی و خوشی هم برای شما و هم برای ما سپری میشه
سعيدي
14 مهر 90 16:00
خدا حفظش كنه و مايه چشم روشني و عزت و افتخار و سربلندي وتاج افتخارت باشه ، گلي تربيت كني كه جامعه با او و بنام تو افتخار كند . اسپند يادتون نره .موفق باشيد