هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

هانا کوچولوی ما - بهانه زندگی

نی نی سایت در روز تولد هانا

1391/2/15 20:19
نویسنده : مامان مریمی
3,771 بازدید
اشتراک گذاری

هانا جون خیلی وقت بود می خواستم بیام گفتگوهای خاله های نی نی سایتی رو توی روز تولدت بنویسم.. نوشتن که نه... کپی کنم واست...

مائده مامان پرنیا (12 شب): مریمی فردا زایمان داره واسش دعا کنین

نرگس (8:29 صبح): الان مريمي بايد هاناي گلشو ديده باشه. الهي كه جفتشون سالم و سلامت باشن

سهیلا (8:32 صبح): صبحححححح بخيررررررررررررررررررررررررررررررررر 

مريمي مباركهههههههههههههههههههههههههههه حتما تا الان ديگه مامان شدييييي

خانمی (9:18): سلام مامانا 
كسي ميدونه مريمي چه ساعتي عمل داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگین مامان آرمان توپولی (10:31): مباركهههههههههههههههههههههههههههههه مريمييييييييييييييييييييييييييي هانا خانومتو ديديييييييييييييييييييييييي اي جانم از طرف من ببوسش

باران اردیبهشت (10:42): مريمي جونم قدم هانا جون هم مبارككككككككككككككككككك

آزاده مامان هانا (10:45): مريمي قدمه نو رسيده مبارك مامان خانوم مادر شدنت رسما مبارك

ملیحه (12:51): سلام خوبين؟امروز مريمي مامان شدههههههههههههههههه مباركه

نهال (12:54): سلاممممممم 

مباركهههههههههه

مروارید مامان آوا (1:47 بعد از ظهر): سلااااااام ما اومديم 
هانا هم به دنيا اومد هورااااااااااااااا

خانمی مامان یکتا (1:47): كسي از حال مريمي خبر داره؟؟؟؟؟

مروارید مامان آوا (1:48): من الان باهاش صحبت كردم بيمارستان بود هانا2860 بود وزنش 
وضع مريمي هم خوب بود ميگفت خيلي كم درد داريم

نخودی مامان امیرمهدی (1:49): سزارين بود؟

خانمی مامان یکتا (1:50): آخي 
نميدوني شكمش رو فشار دادن؟؟؟؟

آزاده مامان هانا (1:52): خدارو شكر نينيه مريميم به سلامت اومد 

اي جونم هاناي بند انگشتيييييييييييي خدا كنه زود عكسشو بزاره

مروارید مامان آوا (1:55): چرا مريمي هم سزارين بود از فشار شكم چيزي نگفت بعيد مي دونم فشار داده باشن 
گفت سينمم گرفته وااااااي كه چقدر دلم خواست

مریم مامان پینگیل (7:48): من ظهر زنگيدم به مريمي صدا گريه هانا رو هم شنيدم

مائده مامان پرنیا (7:48): مريمي چي گفتتتت؟؟

مریم مامان پینگیل (7:50): هيچي احوالش رو پرسيدم صدا گريه هانا رو شنيدم خدا رو شكر خوب بودن من گريه ام گرفت

مائده مامان پرنیا (7:51): اوخييييي

باران و مريمي و مليحه و نهيرو تصور كنين. لابد الان يكيشون داره شير ميده يكيشون داره گيساشو ميكنه از بيخوابي (احتمالا نهير) يكيشون داره آروغ بچه رو ميگيره و يكيشونم داره پوشك عوض ميكنه ههههههههه

مريمي نيست بره زيراب مريم جاشو پر كرده ههههههههه

 

آره عزیزمممممممم این بود نوشته های خاله هااااااااااااااای نازنین نی نی سایت که هنوز هم باهاشون دوستیم.

هانا در پارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

سحر
16 اردیبهشت 91 17:24
ای جاااااان چقدر تغییر کرده....چقدر بزرگ شده....من چند بار به وبلاگتون سر زدمو عکساشو دیدم....
آرزو
18 اردیبهشت 91 12:50
پس من كجا بودم حتما تو كف تكون نخوردن آرمان ههههههههههه


هههه آرزووووو
مامی مائده
19 اردیبهشت 91 10:12
وااااااااااااای یادش بخیررررررررررر منم هوس کردم برم دنبال پستای روز تولد پرنیا بگردم
مروارید مامان آوا
20 اردیبهشت 91 10:42
واااااااای عجب خاطراتی یادش بخیر
مریم مامان پندار
22 اردیبهشت 91 0:26
داشتیم ؟ایده های من رو بر نداریننننننننننننن گریههههههههههههه
ازاده مامانه هانا
22 اردیبهشت 91 22:53
اخیییییییییی یادش به خیر چه زود میگزره... چه نصف شبایی داشتیم چه خوشحال بودیم با هم