دو روز تا شروع 12 ماهگی
سلام به دخمل نازنازی مامان... از بس نمیذاری بشینم پای اینترنت، وبلاگت 1 ماه است که به روز نشده. امروز هم فکر کنم چند دفعه ای باید از دستت فرار کنم بیام بنویسم. الان داری شیر می خوری و خوابت برده.. منم یه دستی دارم تایپ می کنم.. خب حالا بریم سر اصل مطلب:
1- هانای پیرزن هنوز بی دندونههههههه البته خیلی بی تابی می کنی مامان اما دندون خبری نیست.
2- شبا توی تختت می خوابی اما نصفه شبی اسباب کشی می کنی به اتاق ما... تازگی هم یاد گرفتی دمر می خوابی شیر می خوری بعدش چاردست و پا میشی و می شینی و کلا خواب از سرت می پره
3- به شعر و آهنگ خیلی علاقه داری... دست می زنی و نای نای می کنی.
4- شعر توپ سفیدم قشنگی و نازی و شعر یه روز یه اقا خرگوشه رو هم خیلی دوست داری و تا می رسیم به اونجا که خرگوشه گفت آخ.. خودت میگی آه
5- گاهگاهی بازت میذارم تا یاد بگیری دستشویی کجاست اما چند باری همکاری نکردی و آره دیگه هههههه
6- لی لی حوضک رو یاد گرفتی و وقتی بخونیم انجامش میدی.
7- یه سری صداهای عجیب غریب درمیاری و توی یه کتابی خوندم که باید ازت تقلید کنیم. منم تکرار می کنم و تو غش می کنی از خنده
8- وقتی بهت میگم هانا شل شده.. خودتو ول می کنی روی زمین و دستات رو می بری بالای سرت
9- وقتی میگم حالا ورزش کنیم با شماره 1 دستاتو تو سینه جمع می کنی و با شماره 2 باز می کنی.
10- کلاغ پر هم یاد گرفتی.
11- کاملا روی پاهات می ایستی و کلی هم حال میی کنی.
12- هورا کشیدن رو یاد گرفتی و وقتی میگیم هورا... دستاتو تکون میدی و میگی آآآآآآآآآآآآآ
13- برس که بدیم دستت موهاتو برس می کشی البته نصفه و نیمه
14- عاشق کتاب هم هستی
15- وقتی میگیم هانا لالا هر جا باشی سرتو میذاری زمین...
اوووووووووووووووووووووو چقدر نوشتم و تو هنوز خوابی...
دخترم خیلی داری زود بزرگ میشی... می دونم دلم واسه این روزا تنگ میشه... یک ماه دیگه تولدته و من باورم نمیشه که یه دختر یک ساله دارم... خدایا شکرت..
عکس در ادامه مطلب
واقعا عکس گرفتن از این فسقلی شده کار حضرت فیل. به خاطر همین بیشتر ازش فیلم می گیرم.. جوجههههههههههههه