خونه خاله نگین و آرمان جون
پریروز دوشنبه 17 بهمن من و هانا خانوم رفتیم مهمونی خونه خاله نگین جون و گل پسرش آرمان جونم. البته خاله گلاره و بنیتا خانوم و همینطور خاله آرزو و آرمان جون هم قرار بود بیان. من و هانا یک کم زود رفتیم و کلی مزاحم خاله نگین شدیم. حالا خاله نگین رو از کجا می شناسیم، این دیگه بر میگرده به 9 ماه پیش که با خاله نگین، خاله گلاره و خاله آرزو توی نی نی سایت دوست شدیم. البته هنوز اون موقع نی نی ها توی دل ماها بودن خاله گلاره و خاله آرزو هم که اومدن جمع نی نی ها جمع شد. خیلی صحنه جالبی بود. هر نی نی یه قر و فری داشت و هر مامانی داشت یه کاری می کرد. بگذریم که خاله نگین و مامانش خیلی خیلی خیلی زحمت کشیده بودن و مطمئنا نگین جون با یه نی نی کوچولو کلی خسته شد. سر نهار نی نی ها رو گذاشتیم توی کریر جلوی تلویزیون تا خودمون نهار بخوریم. چه نهاری مممممممممممم به به ! این عکس نی نی های قطار شده است:
از چپ به راست: بنیتای خاله گلاره، هانای من، آرمان خاله آرزو و آرمان خاله نگین
ببخشید که کیفیت عکس کمه آخه فاصله هاشون زیاد بود و عکس خیلی بزرگ بود. تازه با فتوشاپ کلی ور رفتم هههههه
اون روز به من و هانا که خیلی خوش گذشت و ما منتظریم تا زودتر دوباره خاله ها رو ببینیم. و البته نی نی های نازشون رو. من که عاشق این سه تا فنچولک بامزه شدم. می خوام بازم با بنیتا بازی کنم خاله گلاره دعوام کنهههههههه
خاله نگین جون دستت درد نکنه که اینهمه زحمت کشیدی ایشالا خونه خودمون جبران کنیم.