یک سال و نیم هانا
خدا رو شکر میگم که تو رو به ما داد. تو قشنگ ترین، بهترین، بی همتاترین و دل انگیزترین موهبتی بودی که خدا می تونسته به من بده. الان هم با دو سه روز تاخیر یک سال و نیم رو پشت سر گذاشتی. واسه خودت خانمی هستی و من به همه چیزت افتخار می کنم. شعرها رو خیلی خوب می خونی با زبون کودکانه ات. abc بلدی، شعرهای کلاست رو می خونی، شعرهای انگلیسی baby genius رو بلدی. دستشوییت رو که میگی کاملا و کلا فدات بشم به طور خلاصه
در ضمن خیلی فیلمییییییییییییییییییییییییی... یه ادا اصولی از خودت در میاری ریسه میرم از خنده. وقتی تلو تلو می خوری و میگم هانا بپا. از عمد دوباره اونکارو می کنی و می خوری زمین. پوشک هم که نداری دستتو میگیری پشتت راه میری هههههههههههه
از توی فیلم عروسی که هزار دفعه دیدی.. تا بهت میگیم عروس داماد چیکار می کنن میگی بوسس. لبات رو هم غنچه می کنی ههههه
وقتی واسه مویایل من اس ام اس میاد، میگی ماما ام اس هههههه
و هزار تا شیرین زبونی دیگه...
اینم چند تا عکس
پیتزا خوری حتی با دماغغغغغ
چه خانمییییییی
هانا و لباس مامان
اسباب بازی ها در آغوش هانا
اینم هانا در آرایشگاه که اصلا گریه نکرد و خانم بود